سیاست گذاری علم برای تعالی دانش آموزان، دانشجویان و جامعه: تجربه زیسته
چکیده ترویجی
دانش اموزان، دانشجویان و جامعه چگونه می توانند رشد و تعالی پیدا کنند؟ رشد دانش آموزان، دانشجویان و جامعه با سیاستگذاری آموزش پایه درمدرسه شروع و در دانشگاه تقویت میشود.
1.پرورش پایه در مدرسه
پرورش مهارتهای پایه مثل تفکر انتقادی، خلاقیت، کار گروهی و حل مسئله.وقتی کودکان از همان ابتدا یاد بگیرند چطور ایده بدهند و تجربه کنند، پایههای نوآوری شکل میگیرد.
۲. تقویت در دانشگاه
در مرحله بعد، دانشجو از یادگیرنده منفعل به مسئلهحلکننده فعال تبدیل شود. سیاستها باید آموزش دانشگاهی را به سمت پژوهش کاربردی، کارآفرینی و ارتباط با صنعت ببرند. بهجای تأکید صرف بر آموزش، حمایت ازپژوهش، استارتاپها، کارآموزی صنعتی و آزمایشگاههای نوآوری اهمیت بیشتری پیدا کند.
۳. پیوند دانشگاه و جامعه
سیاستها زمینهای فراهم کنند که دانش و نوآوری فقط در کتابخانه نماند، بلکه وارد زندگی مردم شود.این یعنی ارتباط میان پژوهشگران، صنایع، نهادهای اجتماعی و دولت برای حل مشکلات واقعی جامعه (مثل پژوهش در زمینه پسته و چرخه فراوری صنعت مس، محیط زیست، بهداشت، انرژی و ایمنی).
۴. رشد فرهنگ نوآوری در جامعه
سیاستگذاری فرهنگ خطرپذیری، یادگیری از شکست و خلاقیت را ترویج کند. رسانهها، مدارس و دانشگاهها میتوانند الگوهایی از مخترعان و کارآفرینان ایرانی معرفی کنند تا جوانان انگیزه بگیرن.
۵. حمایت ساختاری و مالی
برای اینکه مسیر تعالی کامل شود، سیاستگذاری باید ابزارهای حمایتی داشته باشد: سرمایهگذاری در پژوهش و توسعه (R&D). تسهیلات مالی برای استارتاپها. قوانین حمایتی از مالکیت فکری و اختراعات. ایجاد پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد
۶. تعالی در سطح ملی و جهانی
در نهایت، چگونه سیاستگذاری شود تا ایران را در مسیر رقابت جهانی قرار دهد؛ یعنی حضور در زنجیرههای ارزش جهانی، همکاریهای علمی بینالمللی و صادرات محصولات دانشبنیان. این مرحله جایی است که دانشآموز، دانشجو و جامعه ایرانی حس میکند علم و نوآوری مستقیم به کیفیت زندگی او کمک میکند.
بر اساس تجربه واقعی ایجاد رشته سیاستگذاری علم و فناوری در ایران، انجام طرحهای پژوهشی با عنوان به روز رسانی شاخص های علم، فناوری و نوآوری با رویکرد آیندهنگاری و ارزیابی کمی و کیفی توسعه علم در ایران (تجربه زیسته) دردوره بلوغ سیاستگذاری علم به صورت علمی و مبتنی بر شاخص انجام می شود.وقتی چیزی را نتوانیم اندازه بگیریم، نمیتوانیم درست مدیریت کنیم. شاخصها مثل “خطکش” عمل میکنند و نشان میدهند وضعیت علم، فناوری و نوآوری در کشور در چه سطحی است. سیاستگذاری مبتنی بر شاخص باعث میشود که تصمیمها قابل ارزیابی باشند. اگر یک برنامه موفق بود یا شکست خورد، میتوان با عدد و آمار توضیح داد، نه فقط با نظر شخصی. شاخصها امکان مقایسه با کشورهای دیگر یا حتی استانها و صنایع مختلف را فراهم میکنند. مثلاً ببینیم در کدام رشته های علمی یا در نوآوری صنعتی کجا عقب هستیم و کجا جلوتر.وقتی شاخصها مشخص کنند که مشکل اصلی در “سرمایهگذاری تحقیق و توسعه” است سیاستگذار منابع محدود را روی همان نقطه بحرانی متمرکز میکند. سیاستگذاری یکبار برای همیشه نیست. با رصد شاخصها میتوان دید آیا سیاستها اثر داشتهاند یا نیاز به تغییر دارند.
نتیجهگیری
اگر سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری در مدرسه، دانشگاه، جامعه، فرهنگ عمومی، حمایت نهادی، جامعه جهانی درست پیش برود، هر مرحله نردبانی برای رشد بعدی میشود و در نهایت هم دانشآموز و دانشجو رشد میکنند، هم کل جامعه.
علاوه بر این سیاستگذاری مبتنی بر شاخص یعنی تصمیمگیری بر پایه عدد و شواهد، نه حدس و سلیقه. این کار کمک میکند منابع هدر نرود، مسیر پیشرفت مشخص باشد و بتوان نتایج را دقیق سنجید. آینده این حوزه نیازمند سیاستگذاری مبتنی بر شواهد و شاخص، نگاه بلندمدت، و همافزایی میان بخشهای علمی، صنعتی و اجتماعی است.
